معنی سوغات ارومیه
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ارومیه. [اُ می ی َ] (اِخ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ای بمغرب آذربایجان. دریاچه ٔ ارومیه. چیچست. دریاچه ٔ شاهی. دریاچه ٔ تلا. نسبت بدان اُرموی است. رجوع به ارمیه (دریاچه ٔ...) شود.
ارومیه. [اُ می ی َ] (اِخ) ارمیه. ارومی. شهری بمغرب دریاچه ٔ ارومیه و نسبت بدان اُرمَوی باشد. رجوع به ارمیه شود: آزادخان... بعضی از بلاد آذربایجان هم در تحت تصرف آورده کوچ و متعلقان خود را بامتوسلان فتحعلی خان و شهبازخان در قلعه ٔ ارومیه که از قلاع مشهوره و در استحکام و متانت آن شهره ٔ آفاق است گذاشته قلعه ٔ مذکوره را محل سکنا مقرر... (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 157). و رجوع به فهرست آن کتاب شود.
سوغات
سوغات. [س َ] (ترکی - مغولی، اِ) تحفه. هدیه. (از آنندراج). تحفه. هدیه. (مجموعه ٔ مترادفات ص 88). ره آورد. (فرهنگ رشیدی) (غیاث). ره آورد که دوستان برای دوستان آرند و مطلق ارمغان و بخشش را نیز گویند و این زبان خوارزمی است. (مننسکی ازتتمه ٔ برهان چ هند، یادداشت بخط مولف):
گر نسیم سحر از زلف تو بویی آرد
جان فشانیم بسوغات نسیم تو نه سیم.
سعدی (خواتیم).
بهتر از جان به بر ای خواجه متاعی به در دوست
که بسوغات نبرده ست کسی زیره بکرمان.
سنجر کاشی (از آنندراج).
فرهنگ معین
هدیه، تحفه، ره آورد. [خوانش: (سَ یا سُ) [تر.] (اِ.)]
فارسی به عربی
حاجه تذکاریه
فارسی به آلمانی
Andenken (n), Reiseandenken (n)
فرهنگ عمید
هدیهای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، راهآورد، رهآورد، ارمغان،
فرهنگ واژههای فارسی سره
ره آورد
واژه پیشنهادی
نورهان
معادل ابجد
1729